رز قرمز. p15

ا/ت :زر نزن الکی گفتم که بره . کوک :تو راست میگی (با لحن مسخره )😏
ا/ت :بچه ها بریم .
همگی :بریم
ویو ا/ت نمیونم چرا اون کارو کردم اما انگار نمی خواستم کسی نزدیکش بشه .سوار ماشین شدیم.
یونگی :میان بریم دور دور .
ا/ت :باش
یون-کیونگ و کوک:ما پایه ایم .
یونگی پس بریم .
رفتیم کاراکوعه(ایراد نگیرید بلد نیستم چجوری نوشته میشه ) کوک و یون-کیونگ داشتن مسخره بازی در می اوردن و میخندیدن که چشمام سنگین شد و خوابم برد .
ویو یونگی.
بچه ها داشتن مسخره بازی در میاوردن اما ا/ت نشسته بود منم نشسته بودم پیشش که یهو دیدم سرش روی شونمه و خوابش برده .
کوک:دیدی گفتم .
یونگی:اصلا تو راست میگی خوبه ا/ت خوابه بیاید بریم .
ا/ت رو براید استایل بغلش کردمو رفتیم سمت ماشین و رفتیم چون دیر وقت بود رفتیم خونه من که اعضا هم رفته بودن اونجا.
تهیونگ:چه عجب اومدین .
بقیه خواب بودن
یونگی: یون-کیونگ ا/ت رو گذاشتم اون اتاق تو هم برو اونجا بخواب لباس راحتی تو کشو هست به ا/ت بگو بپوشه .
یون-کیونگ: باشه . شبتون بخیر .
کوک : تهیونگ یه چیزی . ته : چی ؟
کوک : یونگی و ا/ت .
یونگی: کمتر حرف بزنین برین بخوابین.
ته :یونگی و ا/ت چی ؟
کوک : فردا بهت میگم .
دیدگاه ها (۲)

حااا که حمایت نمیکنین

چون فقد دو نفر سوال کردن

رز قرمز. p14

رز قرمز. p13

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط